فرهنگ لوطی‌گری در داستان‌های صادق هدایت و صادق چوبک

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناس‌ارشد زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران

2 دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشکده ادبیّات و زبان های خارجی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران

چکیده

ادبیّات داستانی، گونه­ای از ادبیّات است که معمولاً در قالب رمان، داستان، داستان کوتاه و داستانک روایت می‌شود. در این نوع، استفاده از خلّاقیت و تخیّل، بر واقعیت برتری دارد. بخش بزرگی از ادبیّات داستانی معاصر در ایران، بر فرهنگ عامیانه بنیاد گرفته است. این نوع ادبیّات که از دورۀ مشروطه شکل گرفت، نمونۀ مناسبی برای آشنایی با شخصیت­های تیپیک و تأثیرگذار در جامعه است. یکی از مهم­تریناین تیپ‌ها، لوطی­ها هستند که هم در داستان­هایی که در این زمینه­ها نوشته شده است نقش پررنگی داشتند و هم در جامعه، نقش اجتماعی خاصّی داشتند و مورد احترام بیشتر مردم بودند. در این پژوهش که هدف اصلی آن نمایاندن فرهنگ لوطی­گری در داستان نویسی معاصر است، به بررسی نقش لوطی­ها در برخی از داستان­های صادق هدایت و صادق چوبک پرداخته­ایم و نقش این تیپ شخصیتی را در داستان­های مورد نظر و میزان تأثیرپذیری نویسندگان از آن­ها را با درنظر گرفتن دورۀ زمانی و شرایط اجتماعی زمان نگارش داستان، بررسی کرده­ایم. نتایج نشان می­دهند، نه تنها فرهنگ لوطی­گری در داستان معاصر نقش پررنگی دارد؛ که نوع زندگی و ویژگی­های شخصیتیِ لوطی­ها در ساخت و پرداخت عنصر شخصیت در داستان­هایی چون داش آکل، کفترباز و عنتری که لوطیش مرده بود، بیشترین نقش را داشته است.
 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The study of Reveler Culture in the Stories of Sadegh Hedayat and Sadegh Chubak

نویسندگان [English]

  • Razia Jalili Sechegani 1
  • Sayyid Muhammad Rastgofar 2
1 M. A. in Persian Language and Literature, Kashan University, Kashan, Iran
2 Associate Professor of Persian Language and Literature, Kashan University, Kashan, Iran
چکیده [English]

Fictional literature is a kind of literature that is usually narrative in the form of romance, story and short stories and fiction. In this type of literature, the use of creativity and imagination is superior to reality. A large part of current fiction in Iran has been formed on vulgar culture. This kind of literature formed from the constitutional period is a good example for familiarity with influential, typical characters in society, one of the most important of these characters is the reveler, which also has a great role in the stories written in this field and the society had a particular social role and it was respected by most people. In this study, the main question of which reflects the reveler culture in contemporary fiction in order to reflect the role of reveler in some of the stories of Sadegh Hedayat and Sadegh Chubak. We investigate the role of these characters in stories and the authors' effectiveness of these persons by taking into consideration the time period and social conditions that each author to the story design. The results show that not only the culture of reveler plays a significant role in contemporary storytelling, but also the way of life and the personality of reveler have played the important roles in constructing and paying for the elements of character in stories such as Dash Akel, Kaftarbaz and Antri, in which Lutish died.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Contemporary Fiction literature
  • Sadegh Hedayat
  • Sadegh Chubak
  • Dash Akol
  • Kaftar baz
  • Antari ke lootiash morde bood
براهیمی، راضیه (1395)، نقش جوانمردان در ادبیّات نمایشی ایران براساس نظریه قهرمان مسأله­دار، پایان­نامۀ کارشناسی­ارشد، استاد راهنما: شایان سرشت، بیرجند: دانشگاه بیرجند.
جلالی، نادره (1390)، «لوطی­گری در دورۀ قاجار»، پیام بهارستان، دورۀ 2، شمارۀ 11، صص 131-158.
جوادی یگانه، محمّدرضا (1390)، «مرام و مسلک لوطیان در دورۀ قاجار» جامعه پژوهی فرهنگی، دورۀ 2، شمارۀ2، صص 77-99.
چوبک، صادق (1383)، عنتری که لوطی­اش مرده بود، تهران: نگاه.
حاکمی، اسماعیل (1382)، آیین فتوّت و جوانمردی، تهران: اساطیر.
راوندی، مرتضی (1368)، تاریخ اجتماعی ایران، جلد7، چاپ دوّم، تهران: مؤلّف.
شاملو، احمد (1381)، کتاب کوچه، حرف ت، دفتر اوّل، چاپ دوّم، تهران: مازیار.
شهری­باف، جعفر (1371)، طهران قدیم، جلد 2، تهران: معین.
------------ (1376)، طهران قدیم، جلد 4، چاپ دوّم، تهران: معین.
------------ (1378)، قند و نمک، تهران: معین.
فلور، ویلم (2010)، «گذری بر تاریخ لوطی»پیام بهارستان، مترجم: نرگس صالح­نژاد، دورۀ 2، شمارۀ 22، صص 214-219.
کاشفی سبزواری، ملّاحسین واعظ (1350)، فتوّت­نامۀ سلطانی، به اهتمام محمّدجعفر محجوب، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
کسروی، احمدی (1392)، تاریخ مشروطۀ ایران، چاپ هفتم، تهران: نگاه.
کرونین، پال (1396)، سرکلاس با کیارستمی، ترجمۀ سهراب مهدی، چاپ چهارم، تهران: نظر.
معتقدی، ربابه (1375)، لوطیان و لوطی­گری در دورۀ قاجار، پایان نامۀ کارشناسیارشد، استاد راهنما: علی اصغر مصدّق، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
معیرالممالک، دوستعلی (1361)، رجال عصر ناصری، تهران: تاریخ ایران.
مک کی، رابرت (1388)، داستان (ساختار، سبک و اصول فیلمنامه­نویسی)، ترجمه: محمّد گذرآبادی، چاپ چهارم، تهران: هرمس.
ملکی، حسین (1370)، تهران در گذرگاه تاریخ ایران، تهران: اشاره.
مؤمن، محسن و غلامرضا تمیمی تواندشتی (1396)، «آیین جوانمردی و منش­های پهلوانی با رویکرد به شاهنامۀ فردوسی و فتوّت­نامه سلطانی»، دوّمین کنگرۀ بین­المللی علوم انسانی، مطالعات فرهنگی ، تهران: مرکز توانمندسازی مهارت­های فرهنگی و اجتماعی جامعه.
ونسا، مارتین (1390)، عهد قاجار، ترجمه: حسن زنگنه، تهران: ماهی.
هدایت، صادق (1336ب)، داش آکل، تهران: جاویدان.