درآمدی بر (روش‌شناسی) تحلیل ساختگرای داستان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

چکیده

در نیمة دوّم قرن بیستم، داستان به عنوان یک ساختار زبانی توجّه پژوهشگران ادبی را برانگیخت. کلود لِویاشتراوس، اسطوره را تحلیل ساختاری نمود و ثابت کرد که داستان و زبان دارای ساخت یکسانی هستند. رولان بارت هم بین جمله و گفتمان روابط هم­ترازکننده­ای را کشف کرد و ادّعا کرد  که گفتمان را هم می­شود تحلیل زبان­شناسانه کرد. بارت عقیده داشت که شکل­گیری داستان نتیجة روابط کنشگرانی است که دارای هویّت­های روان­شناسانه نیستند، بلکه وجودشان در گرو روابطی است که در عرصة داستان با کنشگرهای دیگر برقرار می­کنند. در این مرحله، همگرایی نظریّات زبانی فردیناند دو سوسور با آرای لوی اشتراوس و بارت و قابلیّت کاربرد این آرا در تحلیل متون ادبی، زمینه­های مساعدتری را ایجاد کرد که منجر به حذف برخی از سنّت­های فکری قبلی و تأسیس «عقلانیّت­های جدید» شد و تزوتان تودورف از وجود یک «انگیزة بی­قید و شرط» در داستان خبر داد که هرچند همواره از صحنة داستان غایب است، آن را به فضایی برای جستجوی همیشگی معنی توسّط خواننده تبدیل می­کند. پژوهش­های جاناتان کالِر نیز عمدتاً بر روند تولید معنی در داستان متمرکز بود. از دید کالر هم، معنی در داستان از طریق خواندن  به عنوان عملی برای تحلیل انتقادی آن تولید می­شود. گفتار حاضر عمدتاً می­خواهد توصیف تحلیلی فشرده­ای از برخی از این روش­شناسی­ها و چگونگی کاربست آنها در خواندن ادبیّات داستانی ارائه دهد تا پژوهشگران ایران بیش از پیش به نقد ساختگرایانة ادبیّات فارسی بپردازند. این گفتار همچنین داستان کوتاه «نقّاش باغانی» نوشتة هوشنگ گلشیری را به عنوان نمونه و براساس نظریات ­کالر تحلیل می­کند، و به این نتیجه می­رسد که میان زبان و داستان روابط بینابینی وجود دارد، به طوری­که بازتولید گفتمان داستان نه در گرو خلاّقیّت ناب نویسنده، بلکه حاصل روابط معنی­دار عناصر زبان در ناخودآگاه خواننده است.
 
 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

An Introduction to the (Methodology of) Structural Analysis of Fiction

چکیده [English]

Abstract
In the 2nd half of the 20th century, story as a structure in language excited the attention of many literary scholars. Analyzing the structure of the myth, Claude Levi-Strauss proved that it is similar in this with language. And after discovering a set of similar correspondences in sentence and narrative, Roland Barthes claimed that discourse, too, can be analyzed structurally. He argued that a narrative is the outcome of the relations among its "actants" who are no longer considered as independent psychological entities but whose existence is the result of their relations with the other actants. In this stage, the correspondence of Sussurian linguistics with mythological ideas of Levi-Strauss on the one hand, and their agreement with narratological theories of Barthes on the other, that is, with the applicability of these principles in the analysis of literature, grounded the cancellation of traditional "frames of intelligibility" and the establishment of new frames of thought. And Tzvetan Todorov described an "absolute  cause" in the typical modern narrative which is always absent from it, but which changes it to a space for a perpetual search of meaning. Yet, along with these improvements in structural narratologies, Jonathan Culler focused his attention on the production of meaning in novels. From the eye of Culler, it is via reading as an interpretive analysis that a novel produces meaning. With a view of encouraging the literary scholars to structurally analyze the Persian narrative, the present paper will attempt to provide an analysis of these methodologies. Also, for a sample work in structural analysis of fiction, Houshang Golshiri's "Naghagh-e Baghani" will be analyzed on the basis of Culler's structuralism. 
 
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Keywords: Language
  • Narrative
  • Structuralism
  • Intertextuality
  • Barthes