مؤلفه‌های ادبیات دیاسپورا در آثار محمدآصف سلطان‌زاده

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران

2 دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران

چکیده

ادبیّات دیاسپورا ادبیّاتی است که روایت­گر صدای حاشیه به‌صورت ابهام­ آلود است. در این ادبیّات، شخصیّت­های مهاجر، نه به سرزمین خویش تعلّق دارند و نه به سرزمین میزبان. روشنفکر مهاجر، چون در سرزمین میزبان، «دیگر بودگی» را تجربه کرده است، از مشاهدات و تجربیات خود در آنچه بر وی و دیگر مهاجران رفته، دست به آفرینش ادبی می­ زند. محمدآصف سلطان‌زاده، نویسندۀ افغانی، یکی از آن روشنفکران دیاسپوراست که در سال 1365 به دنبال ناامنی افغانستان در کودتای کمونیستی، به سرزمین ایران و سپس دانمارک مهاجرت کرد. سلطان­زاده، با بیان آنچه بر مهاجران افغان در سرزمین ایران رفته، خودکم­تر­بینی مهاجران، ترس و نگرانی، احساس نوستالژیک و هویّت ترکیبی آنان را نشان می­دهد. پژوهش حاضر، با هدف پرداختن به مؤلّفه ­های ادبیّات دیاسپورا در آثار سلطان­ زاده، به­ ویژه «نوروز فقط در کابل با صفاست» و «تویی که سرزمین­ات اینجا نیست»، برای پاسخ به این پرسش بنیادی که مهاجران افغانستان، در سرزمین­ های دیگر چگونه به موضوع مهاجرت نگریسته­ اند؟، به شیوۀ توصیفی- تحلیلی انجام شده است. فرجام این پژوهش، به اینجا می­ رسد که نویسنده خود را صدای خاموش مهاجران افغان می­ داند و یأس و ناامیدی آنها را فریاد می ­زند. در این دو اثر، فضای سیاه سرزمین خود و سرزمین میزبان، وضعیّت نابرابر میزبان و میهمان و چهرۀ سراسر شرم و شکست مهاجران را ترسیم می­کند. چون برای مهاجران، فضای کشور میزبان با فضای هویّت‌ساز «خود» متفاوت بوده، با ناامیدی از دست­یابی به آینده­ای که در ذهن خود ساخته بودند، به گذشتۀ سرکوب‌شدۀ خود می­ پردازند و پس از تجربۀ زندگی در کشور میزبان، گفتمان انسان‌دوستی و نگاه فراقومیتی و نژادی را به چالش می­ کشند. از طرفی دیگر، عنوان هر دو داستان به‌خوبی فضای دیاسپوریک آن را آشکار می‌سازد؛ چرا که میل بازگشت به وطن در نویسنده  بسیار قوی است و تنها فضای کابل است که صفا و صمیمیت برای او ایجاد می­کند و هر مکانی غیر از آنجا، سرزمینش محسوب نمی‌گردد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Components of Diaspora Literature in the Works of Mohammad Asef Soultanzadeh

نویسندگان [English]

  • Mahmood Hedari 1
  • Allah karam Abbasi 2
1 Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Humanities, Yasouj University, Yasouj, Iran.
2 Ph.D. in Persian Language and Literature,Najaf Abad Branch. Islamic Azad University, Najaf Abad, Iran
چکیده [English]

Diaspora literature is literature that narrates the voice of the margin in an ambiguous way. In this literature, immigrant characters do not belong to their own land, nor to the host land. The immigrant intellectual, because he has experienced "otherness" in the host land, start literary creation from their observations and experiences in what happened to him and other immigrants. Mohammad Asef Soultanzadeh, an Afghan writer, is one of those Diaspora intellectuals who migrated to Iran and then to Denmark in 1365 following the insecurity of Afghanistan due to the communist coup. By expressing what happened to Afghan immigrants in Iran, Soultanzadeh shows the immigrants' self-deprecation, fear and worry, nostalgic feeling and their mixed identity. The current research aims to address the elements of diaspora literature in Soultanzadeh's works, especially "Nowruz is only in Kabul with purity" and "You who are not here, your land is not here", to answer the fundamental question that Afghan immigrants, in the land how have others looked at the issue of immigration? It has been done in a descriptive-analytical way. The conclusion of this research is that the author considers himself the silent voice of Afghan immigrants and shouts out their despair. In these two works, he depicts the black atmosphere of his own land and the land of the host, the unequal status of the host and the guest, and the full face of shame and failure of the immigrants. Because for immigrants, the atmosphere of the host country is different from the atmosphere of "their" identity, they turn to their suppressed past with despair of achieving the future that they had built in their minds, and after the experience of living in the host country, the discourse of philanthropy and they challenge the trans-ethnic and racial view. On the other hand, the title of both stories clearly reveals its diasporic atmosphere; because the desire to return to the homeland is very strong in the writer, and it is only the atmosphere of Kabul that creates peace and intimacy for him, and any place other than there is not considered his homeland.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Diaspora Literature
  • Otherness
  • Mohammad Asef Soultanzadeh
  • Afghan Fiction
اسکوئی، نرگس. ( 1398) «واکاوی مؤلّفه­ های ادبیّات مهاجرت در رمان­های همنوایی شبانه ارگستر چوبها و رمان تماماً مخصوص». فصلنامۀ زبان و ادب فارسی، دانشگاه آزاد واحد سنندج، سال یازدهم، شمارۀ 39، صص 1-23.
افشاری بهبهانی، زردشت؛ زاهدی، فریندخت. (1392) «ادبیّات نمایش مهاجرت ایرانیان ساکن در استرالیا- تحلیل پسااستعماری نمایشنامه در آیینه، اثر محمد عیدانی». جامعه شناسی هنر و ادبیّات، دورۀ 5، شمارۀ 1، صص 147- 164.
بارانی، محمد؛ انصاری، صدیقه. (1391) «ادب پایداری افغانستان در شعر سید علی صالحی». ششمین همایش انجمن علمی زبان و ادبیّات فارسی. تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
برتنس، هانس ویلم. (1382)  نظریۀ ادبی؛ مقدمات. ترجمۀ فروزان سجودی. تهران: مؤسسه انتشارات آهنگ  دیگر.
تفرشی ­مطلق، لیلا. (1392) «مطالعات پسا­استعماری در ادبیّات مهاجرت». فصلنامۀ تخصصی علوم سیاسی، شماره دهم. صص 210-222.
حسین، خالدحسین. (2007)  فی نظریة العنوان: مغامرة تأویلیة فی شؤون العتبة النصیة. دمشق: دارالتکوین للتألیف و الترجمة و النشر.
خدایار، ابراهیم (1387) «ادبیات مهاجرت (بررسی مضامین شعر مهاجرت شاعران فارسی­گوی ماوراء النهر در قرن بیستم)» فصلنامة مطالعات ملی، سال نهم، شماره 1، صص 27- 46
سلطان­زاده، محمدآصف. (1382)  نوروز فقط در کابل با صفاست. تهران: مرکز.
سلطان­زاده، محمدآصف (1386). تویی که سرزمین­ات اینجا نیست. تهران: آگه.
شریف نسب، مریم؛ محمدمهدی ابراهیمی فخاری. (1392) «بررسی مؤلّفه ­های پسامدرنیسم در داستان­های محمد‌آصف سلطان­زاده». هشتمین همایش بین ­المللی انجمن ترویج زبان و ادبیّات فارسی ایران.
الفیفی، عبدالله بن أحمد. (1426) حداثة النص الشعری فی المملکة العربیة السعودیة: قراءه نقدیة فی تحـولات المشهد الإبداعی، الریاض: النادی الأدبی.
نیکوبخت، ناصر؛ چهرقانی بزچلویی، رضا. (1386)  «صورت و مضمون شعر مهاجرت افغانستان». نشریۀ علمی-پژوهشی گوهر گویا، دوره 1، شمارۀ 3، صص87-113.
درزی‌نژاد، انسیه؛ برادران جمیلی، لیلا. (1396) «وطن به مثابه فضایی ترامکانی در گفتمان دیاسپورایی مهجا کهف». مجله نقد زبان و ادبیات خارجی، دوره 14، شماره 19، صص: 168- 187
دریفوس، هیوبرت؛ رابینیو، پل؛ فوکو، میشل. (1392) فراسوی ساختگرایی و هرمنوتیک. ترجمۀ حسین، بشریه. تهران: نشر نی.
دهداری، علی؛  جعفری، علی­رضا. (1391) «بررسی پدیدۀ پیوندگونی از دیدگاه پسااستعماری هومی ­بهابها در داستان در کشور آزاد اثر وی. اس. نایپل». مجلۀ تخصصی زبان و ادبیّات فارسی، شمارۀ 13، صص 325-344.
فلاح، غلامعلی؛ سجودی، فرزان؛ برامکی، سارا. (1395)  «چالش­های عناصر هویّت­ ساز سرزمین مادری و میزبان در فضاهای بیناگفتمانی مهاجرت در رمان­های ادبیات مهاجرت فارسی». دو ماهنامۀ جستارهای زبانی، شماره 5، صص 19-43.
فرهمندفر، مسعود. (1394) «جایگاه آستانۀ فرهنگ: هومی بهابها و نظریۀ پسااستعماری».  مجلۀ مطالعات انتقادی ادبیّات (فصلنامۀ دانشگاه گلستان). سال اول، صص17-34.
فکوهی، ناصر. (1386) تاریخ اندیشه و نظریه های انسان ­شناسی، چاپ پنجم. تهران: نشر نی.
لوتمان، یوری. (1390) دربارۀ سپهر نشان ه­ای. ترجمۀ فرناز کاکه خانی(در نشانه ­شناسی فرهنگی). به کوشش فرزان سجودی. تهران: نشر علم.
محمدی، گل­نساء. (1394) تحلیل شعر مهاجرت افغانستان. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.